هیئت روضه الشهدا شهر مریانج

هیئت روضه الشهدا شهر مریانج

محفل بسیجیان و رهروان امام وشهدا
هیئت روضه الشهدا شهر مریانج

هیئت روضه الشهدا شهر مریانج

محفل بسیجیان و رهروان امام وشهدا

اصحاب کساء خامس آل عبا   

 

اصحاب امام حسین‏«ع‏»

اصحاب شهادت طلب و با وفاى سید الشهدا«ع‏»،نمونه بارز آگاهى،ایمان،شجاعت وفداکارى بودند و فضیلت آنان بیش از آن است که در این مختصر بگنجد.روایاتى درفضیلت‏یاران امام وارد شده است. (13) خصوصیات آنان نیز در برخى کتب آمده است. (14)

مرورى بر زیارتنامه‏هاى شهداى کربلا،فضیلتهایى چون وفاى به عهد،بذل جان درنصرت حجت‏خدا،وفا دارى به امام و...را یاد آور مى‏شود.ویژگیهاى افراد جبهه حسینى‏به تعبیر یکى از پژوهشگران چنین است:

1-اطاعت محض و عاشقانه 2-هماهنگى کامل با رهبرى(تا جایى که بدون اجازه‏نمى‏جنگیدند)3-خطر پذیرى و شهادت طلبى 4-شجاعت ویژه 5-صباریت و مقاومت‏جاودانه 6-سازش ناپذیرى 7-جدیت،قاطعیت و عزم راسخ 8-خدا بین و خدا خواه‏9-از همه چیز بریده و به خدا پیوسته 10-دقیق،منظم،منضبط 11-نهایت رشد و کمال، صلاح(سیاسى،فرهنگى)12-الگوى عملى دفاع و مقاومت(لکم فى اسوة)

13-باوفاترین و پاى بندترین یاران بر پیمان 14-آزادگى(هیهات منا الذلة)15-فرماندهى‏ویژه، مدیریت نمونه 16-غناى روحى از ما سوى الله(انطلقوا جمیعا)17-شرکت درمیدانهاى جنگ سیاسى،فرهنگى،اقتصادى،نظامى در طفولیت و سنین پایین 18-«کل‏»

بینى نه‏«جزء»بینى(کل یوم عاشورا...مثلى لا یبایع مثله)19-سازنده حرکتهاى تاریخساز20-مقاومت و مبارزه نابرابر در تنهایى 21-یقین و بصیرت کامل،شک شکن‏22-پافشارى و استقامت در حق با اقلیت،در برابر اکثریت مخالف(لا تستوحشوافى طریق الهدى لقلة اهله)23-نقش زن در سرنوشت مبارزات سیاسى،فرهنگى بشریت‏24-سپر دین بودن،نه دین سپرى 25-اصالت با جهاد اکبر 26-ساختار روحى و جسمى‏مناسب و هماهنگ با استراتژى عاشورا. (15)

آنان که در رکاب سید الشهدا به فیض شهادت رسیدند،جمعى از بنى هاشم بودند،جمعى از مدینه با آن حضرت آمده بودند،برخى در مکه و طول راه به وى پیوستند،برخى‏هم از کوفه توانستند به جمع آن حماسه سازان شهید بپیوندند.کسانى هم در راه نهضت‏حسینى،پیش از عاشورا شهید شدند که آنان نیز جزء اصحاب او به شمار مى‏آیند.تعداد 6نفر از یاران امام که در کوفه شهید شدند،عبارتند از:عبد الاعلى بن یزید کلبى،عبد الله بن‏بقطر،عمارة بن صلخب، قیس بن مسهر صیداوى،مسلم بن عقیل و هانى بن عروه.

شهداى بنى هاشم:تعداد 17 نفر از شهداى کربلا که شهادتشان اجماعى است،عبارتند از:

على بن الحسین الاکبر،عباس بن على بن ابى طالب،عبد الله بن على بن ابى طالب،جعفر بن‏على بن ابى طالب،عثمان بن على بن ابى طالب،محمد بن على بن ابى طالب،عبد الله بن‏حسین بن على،ابو بکر بن حسن بن على،قاسم بن حسن بن على،عبد الله بن حسن بن على،عون بن عبد الله بن جعفر،محمد بن عبد الله بن جعفر،جعفر بن عقیل،عبد الرحمن بن عقیل،عبد الله بن مسلم بن عقیل،عبد الله بن عقیل،محمد بن ابى سعید بن عقیل. (16) نام ده نفر دیگرنیز نقل شده که البته یقینى نیست،آنان عبارتند از:ابو بکر بن على بن ابى طالب، عبید الله بن‏عبد الله بن جعفر،محمد بن مسلم بن عقیل،عبد الله بن على بن ابى طالب،عمر بن على بن‏ابى طالب،ابراهیم بن على بن ابى طالب،عمر بن حسن بن على،محمد بن عقیل و جعفر بن‏محمد بن عقیل. (17)

شهداى دیگر:نام کسانى غیر از بنى هاشم که در کربلا در رکاب امام حسین‏«ع‏»به شهادت‏رسیدند و توضیح مختصرى در باره هر یک،در جاى مناسب هر کدام در این کتاب(به‏ترتیب الفبا)آمده است.در اینجا فهرستى از همه آنان را یکجا بر اساس نقل کتاب‏«انصار الحسین‏»مى‏آوریم.

در کتاب یاد شده،دو جدول نام است.یکى نامهایى که در زیارت ناحیه مقدسه و نیزدر منابع دیگرى همچون رجال شیخ،یا رجال طبرى آمده است.این جدول که نام 82 نفررا در بر دارد چنین است:اسلم ترکى،انس بن حارث کاهلى،انیس بن معقل اصبحى،ام وهب،بریر بن خضیر، بشیر بن عمر حضرمى،جابر بن حارث سلمانى،جبلة بن على‏شیبانى،جنادة بن حارث انصارى، جندب بن حجیر خولانى،جون مولى ابو ذر غفارى،جوین بن مالک ضبعى،حبیب بن مظاهر، حجاج بن مسروق،حر بن یزید ریاحى،حلاس بن عمرو راسبى،حنظلة بن اسعد شبامى،خالد بن عمرو بن خالد،زاهر مولى‏عمرو بن حمق خزاعى،زهیر بن بشر خثعمى،زهیر بن قین بجلى، زید بن معقل جعفى،سالم مولى بنى المدینة کلبى،سالم مولى عامر بن مسلم عبدى،سعد بن حنظله تمیمى،سعد بن عبد الله،سعید بن عبد الله،سوار بن منعم بن حابس،سوید بن عمرو خثعمى،سیف بن حارث بن سریع جابرى،سیف بن مالک عبدى،حبیب بن عبد الله نهشلى، شوذب‏مولى شاکر،ضرغامة بن مالک،عابس بن ابى شبیب شاکرى،عامر بن حسان بن شریح، عامر بن مسلم،عبد الرحمان بن عبد الرحمان بن عبد الله ارحبى،عبد الرحمان بن عبد ربه‏انصارى،عبد الرحمان بن عبد الله بن یزید عبدى،عبید الله بن یزید عبدى،عمران بن کعب،عمار بن ابى سلامه،عمار بن حسان،عمرو بن جناده،عمر بن جندب،عمرو بن خالد ازدى، عمر بن خالد صیداوى،عمرو بن عبد الله جندعى،عمرو بن ضبیعه،عمرو بن قرضه،عمر بن‏قرضه،عمر بن عبد الله ابو ثمامه صائدى،عمرو بن مطاع،عمیر بن عبد الله مذحجى، قارب‏مولى الحسین‏«ع‏»،قاسط بن زهیر،قاسم بن حبیب،قرة بن ابى قره غفارى،قعنب بن عمر، کردوس بن زهیر،کنانة بن عتیق،مالک بن عبد بن سریع،مجمع بن عبد الله عائذى،مسعود بن حجاج و پسرش،مسلم بن عوسجه،مسلم بن کثیر،منجح مولى الحسین‏«ع‏»،نافع بن هلال، نعمان بن عمرو،نعیم بن عجلان،وهب بن عبد الله،یحیى بن سلیم،یزید بن‏حصین همدانى، یزید بن زیاد کندى،یزید بن نبیط.

جدول دوم،اسامى کسانى است که در منابع متاخرترى مانند زیارت رجبیه،«مناقب‏»

ابن شهرآشوب،«مثیر الاحزان‏»یا«لهوف‏»آمده است که عبارتند از:(29 نفر)ابراهیم بن‏حصین، ابو عمرو نهشلى،حماد بن حماد،حنظلة بن عمرو شیبانى،رمیث بن عمرو،زائد بن‏مهاجر،زهیر بن سائب،زهیر بن سلیمان،زهیر بن سلیم ازدى،سلمان بن مضارب،سلیمان بن سلیمان ازدى، سلیمان بن عون،سلیمان بن کثیر،عامر بن جلیده(یا:خلیده)،عامر بن مالک،عبد الرحمان بن یزید،عثمان بن فروه،عمر بن کناد،عبد الله بن ابى بکر،عبد الله بن عروه،غیلان بن عبد الرحمان،قاسم بن حارث،قیس بن عبد الله،مالک بن دودان،مسلم بن کناد،مسلم مولى عامر بن مسلم،منیع بن زیاد،نعمان بن عمرو،یزید بن مهاجر جعفى.

از نظر سن و سال،تعدادى از این شهدا جوان بودند.نام این جوانان شهید در رکاب‏حسین‏«ع‏»از بنى هاشم و دیگران اینهاست:على اکبر،عباس بن على،قاسم،عون بن على، عبد الله بن مسلم،عون و محمد(پسران زینب کبرى)،وهب،عمرو بن قرظه،بکیر بن حر،عبد الله بن عمیر،نافع بن هلال،سیف بن حارث،اسلم،عمرو بن جناده،مالک بن عبد و....

ستایش عظیمى را که سید الشهدا«ع‏»شب عاشورا از یاران خویش کرد،نام آنان را جاویدان و مقامشان را جلوه‏گر ساخت.آنجا که فرمود:من اصحابى شایسته‏تر و بهتر ازیاران خود نمى‏شناسم‏«فانى لا اعلم اصحابا اولى و لا خیرا من اصحابى و لا اهل بیت ابر و لااوصل من اهل بیتى،فجزاکم الله عنى جمیعا خیرا». (18) در زیارت ناحیه مقدسه هم امام‏زمان‏«ع‏»به آنان اینگونه سلام داده است:«السلام علیکم یا خیر انصار...».

در توصیف آن شیر مردان عارف،بسیار سخن مى‏توان گفت.از زبان دشمن هم‏مى‏توان حقایق را شناخت.به مردى که روز عاشورا همراه عمر سعد در کربلا شرکت‏داشته،گفتند:واى بر تو!آیا ذریه رسول خدا«ص‏»را کشتید؟گفت:...اگر تو شاهد چیزى‏بودى که ما دیدیم،تو هم همچون ما مى‏کردى.گروهى بر ما تاختند که دستهاشان بر قبضه‏شمشیرها بود،همچون شیران خشمگین،سواران را از چپ و راست درهم مى‏نوردیدندو خویش را به کام مرگ مى‏افکندند. نه امان مى‏پذیرفتند،نه علاقه به مال داشتند و نه‏چیزى مى‏توانست مانع ورودشان بر برکه‏هاى مرگ گردد!اگر اندکى از آنان دست‏بر مى‏داشتیم،جان همه سپاه را مى‏گرفتند.اى بى مادر،پس مى‏خواستى چه کنیم؟!... (19) براى‏آشنایى با برخى فضایل آنان،که حواریین امام حسین‏«ع‏»بودند،رجوع کنید به‏«منتخب‏التواریخ‏»،ص 245 تا 255 که بیست و شش فضیلت براى آنان بر شمرده است،از جمله:

رضایت از خدا،با وفاترین اصحاب،ثبت بودن نامشان در لوح محفوظ،برتر بودن‏مقامشان از همه شهدا،همت والا با عده کم،توفیق باز گشت به دنیا در عصر رجعت،معروف بودنشان در آسمانها،شوق شهادت در رکاب امام حسین‏«ع‏»،یاران واقعى دین‏خدا،وارستگى و زهد و عبادت،دفن در سرزمین مقدس کربلا و....همین فضیلتهاست‏که آنان را محبوب دلها ساخته و در دنیا و آخرت،مورد غبطه جهانیانند.قبر شهداى کربلاهمه یکجا در حرم سید الشهدا«ع‏»است.

در راه دوست کشته شدن آرزوى ماست دشمن اگر چه تشنه به خون گلوى ماست گردیم دور یار،چو پروانه گرد شمع چون سوختن در آتش عشق آرزوى ماست از جان گذشته‏ایم و به جانان رسیده‏ایم در راه وصل،این تن خاکى عدوى ماست خاموش گشته‏ایم و فراموش کى شویم بس این قدر که در همه جا گفتگوى ماست ما را طواف کعبه بجز دور یار نیست کز هر طرف رویم،خدا روبروى ماست

 

 

از مهمترین درسهاى نهضت کربلا و از الفباى نخستین فرهنگ عاشورا،آزادگى و حریت‏و تن به ظلم ندادن و اسیر ذلت نشدن است.حسین بن على‏«ع‏»فرموده است:«موت فى‏عز خیر من حیاة فى ذل‏» (16) مرگ با عزت بهتر از زندگى با ذلت است.نیز در مقابل تسلیم و بیعت،فرمود: «لا و الله،لااعطیهم بیدى اعطاء الذلیل و لا اقر اقرار العبید»دست ذلت به شما نمى‏دهم و چون بردگان‏تسلیم شما نمى‏شوم.

همچنین در کربلا وقتى آن حضرت را میان جنگ یا بیعت مخیر کردند،فرمود:

«الا و ان الدعى بن الدعى قد رکزنی بین اثنتین،بین السلة و الذلة،هیهات منا الذلة...» (17) ناپاک‏ناپاکزاده مرا بین دو چیز،شمشیر و ذلت مخیر قرار داده است،ذلت از ما بسیار دور است.

بر ما گمان بندگى زور برده‏اند اى مرگ همتى که نخواهیم این قیود از آستان همت ما ذلت است دور و اندر کنام غیرت ما نیستش ورود

در نبرد عاشورا نیز در حمله‏هایى که به صفوف دشمن مى‏کرد،رجز مى‏خواند و مى‏فرمود:

«الموت اولى من رکوب العار و العار اولى من دخول النار» (18)

مرگ،بهتر از ننگ است و ننگ،بهتر از دوزخ!وقتى که مجروح بر زمین افتاده بود،شنید که سپاه دشمن قصد حمله به حرم و خیمه‏گاه او را دارد،بر سرشان فریاد کشید:«یاشیعة آل ابى سفیان!ان لم تکن لکم دین و کنتم لا تخافون المعاد فکونوا احرارا فى‏دنیاکم...» (19)

گر شما را به جهان دینى و آیینى نیست‏لا اقل مردم آزاده به دنیا باشید

نهضت عاشورا،به همه مظلومان،درس مبارزه و به همه مبارزان،الهام مقاومت وروحیه آزادگى داده است.«درس آزادى به دنیا داد،رفتار حسین!».گاندى،مصلح بزرگ‏هند گفته است:

«من براى مردم هند،چیز تازه‏اى نیاوردم.فقط نتیجه‏اى را که از مطالعات و تحقیقاتم‏در باره تاریخ زندگى قهرمانان کربلا به دست آورده بودم،ارمغان ملت هند کردم.اگر بخواهیم‏هند را نجات دهیم،واجب است همان راهى را بپیماییم که حسین بن على‏«ع‏»پیمود.» (20)

درس آزادى به دنیا داد رفتار حسین بذر همت در جهان افشاند افکار حسین با قیام خویش بر اهل جهان معلوم کرد تابع اهل ستم گشتن بود عار حسین مرگ با عزت،زعیش در مذلت بهتر است نغمه‏اى مى‏باشد از لعل درربار حسین (21)

 

 

 

در حادثه کربلا،آب و عطش لازم و ملزوم یکدیگرند.کاروان ابا عبد الله،کنار فرات‏فرود آمد، لیکن سپاه ابن سعد،فرات را به محاصره گرفت و آب را به روى امام حسین‏«ع‏»

و اهل بیت و اصحابش بست و میان امام و آب فاصله انداختند تا هم زودتر حسین‏«ع‏»را به‏تسلیم وادارند و هم از خاندان رسالت انتقام بگیرند.به نقل مورخان،از سه روز قبل از عاشورابا محاصره فرات،خیمه گاه امام در مضیقه بى آبى قرار گرفت و کودکان اهل بیت را با دیدن رودفرات،تاب تحمل عطش کمتر مى‏شد.منع آب از زنان و کودکان و افراد عادى(بویژه غیرنظامیان)در همه ادیان و مذاهب،غیر قانونى و عملى غیر انسانى است،بویژه در اسلام.

سپاه اموى با بستن آب به روى یاران و فرزندان حسین‏«ع‏»،این کار خلاف شرع ومغایر با شرافت انسانى و جرم جنگى را مرتکب شدند و کسانى همچون مهاجرین اوس،عمرو بن حجاج و عبد الله بن حصین به این عمل مباهات مى‏کردند و زخم زبان مى‏زدندکه:حسین!از این آب،درندگان و پرندگان مى‏خورند ولى تو حق ندارى از آن بچشى!

مساله‏«آب‏»،در ابعاد و صحنه‏هاى مختلف نهضت عاشورا مطرح است،از قبیل:فرات‏و نهر علقمه،مشک و عباس،کودکان و العطش،على اصغر و تیر حرمله،سقایى وعلمدارى،سنگابخانه، آب خنک و سلام بر حسین،غسل زیارت،لبهاى تشنه،بستن آب‏در کربلا،مراسم طشت گذارى،مهریه فاطمه،برداشتن کام با آب فرات،سیراب کردن‏سپاه حر و...که در باره هر کدام مى‏توانید به عنوان خاص آن در این فرهنگ مراجعه کنید.

تشنگى کودکان و شهادت حسین با لب تشنه از فرازهاى برجسته این حادثه است.وقتى امام سجاد«ع‏»نیز پیکر امام را دفن کرد،با انگشت روى قبر پدر نوشت:«هذا قبرالحسین بن على بن ابى طالب،الذى قتلوه عطشانا».

از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند دیو و دد همه سیراب و مى‏مکید حاتم ز قحط آب،سلیمان کربلا (1) بسیار گریست تا که بى تاب شد،آب خون ریخت ز دیدگان و خوناب شد،آب از شدت تشنه کامى‏ات،اى سقا آن روز ز شرم روى تو آب شد،آب (2) آب،شرمنده ایثار علمدار تو شد که چرا تشنه از او اینهمه بى‏باک گذشت بود لب تشنه لبهاى تو صد رود فرات رود بى‏تاب،کنار تو عطشناک گذشت بر تو بستند اگر آب،سواران سراب دشت دریا شد و آب از سر افلاک گذشت (3)

آب،رمز طلب و تشنگى و الگوى عطشهاى حیات بخش است و آنان که از آب هم‏استغنا و بى‏نیازى نشان مى‏دهند و تشنگى را طالبند،به آب حیات و سیرابى جان مى‏رسند.

به گفته مولانا:

آب کم جو تشنگى آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست

محرم

 

 

محرم نخستین ماه از ماه‌های دوازده گانه قمری و یکی از ماه‌های حرام است که در دوران جاهلیت و نیز در اسلام، جنگ در آن تحریم شده بود.
شب و روز اول محرم به عنوان اول سال قمری دارای نماز و آداب خاصی است که در کتاب شریف مفاتیح الجنان بیان شده است.

محرم، ماه حزن و اندوه و عزاداری شیعیان در شهادت حضرت امام حسین علیه السلام است.
حوادث و وقایع فراوانی در ماه محرم رخ داده است که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌شویم:

غزوه ذات الرقاع، فتح خیبر، ازدواج حضرت زهرا، ورود امیر مؤمنان علی علیه السلام، حادثه خونین کربلا - تاسوعا و عاشورا و شهادت امام حسین علیه السلام و اسارت خاندان امام به کوفه و شام.

همچنین نقل است که به خلافت رسیدن عثمان، قتل محمد امین برادر مأمون عباسی، قتل جعفر برمکی و انقراض آل برمک و دولت برامکه، واقعه هولاکو و مستعصم و انقراض دولت بنی عباس در این ماه بوده است.

عروج حضرت ادریس به آسمان، استجابت دعای حضرت زکریا علیه السلام، عبور حضرت موسی علیه السلام از دریا و غرق شدن فرعونیان در نیل و عذاب اصحاب فیل نیز در ماه محرم رخ داده است.

منابع:
هدایة الانام الی وقایع الایام، محدث قمی، ص 53؛ مفاتیح الجنان، ص  

 

 

 

 

ســـلام

ســـلام 

 سلام برتو زائر دعوت  شده شهیدان؛ یه سلام با بوی خـاک نم خورده  ازاشک های دلتنگـی. خوشحالم فرصتی پیش آمد تا گامـی با هـم همسفـرشویـم؛ نمی دانم برای چندمین بار عازم این ســفری؛ اما یک چیز رو خوب می دونم اینکه این سـفر با هـمه سفرهای زندگـی ات فرق می کنه؛ تشنگـی توی این سـفرخیلی بیشتر از سفـرهای دیگـه است. هـرکسی به نیتی بارسفـربسته؛ بعضی هامون شایـد دنبال گمشـده ای می گردیـم شاید اومدیم کـه بصیرت پیداکنیـم؛ یا دلتنگی هامون روتسکـین بدیم.
حتماً کسایی کـه برای اولین بار عازم این سفر هستند هـمش فکر می کنند یعنی اینجا چه جور جاییه ؟ 

 چطوریه ؟ 

اما مطمئنم وقتی رسیدی حس می کنید انگارسالها اینجا بودید و بوی خاکش برایتان آشنا اسـت. 

به خاک این وبلاگ خوش اومدی 

 

 

 مراسم هفتگی هیئت

ضمنا مراسم هفتگی هم مطابق سنوات قبل  چهارشنبه ی هر هفته ساعت ۲۱ برکزار خواهد شد . 

 

 

مراسم عزاداری دهه اول ما ه محرم 

به مدت ده شب هرشب راس ساعت ۲۱ 

خیمه مسجد پنج تن آل عبا »ع«

 

 

 

 

 شادی ارواح مطهر امام و شهدا

صــــــــــــــــــلوات 

 

 

هادی فضلی

 

باید زحمت کشید و پیشانی ها را با سجده ، کمرها را با رکوع، پاها را باقیام، چشمان رابا گریه، قلب ها را با تآثر، دستان را باقنوت، عقل را با تفکر، زبان را با ذکر، بدن را با سرمای نیمه شب و گرمای  نیم روز، روح را با تزکیه و خود را با خدا انس و الفت دهــیم.

صبر

صبر کن وعده ی خدا حق است و فرا خواهد رسید.این مردم بی ایمان و یقین تو را تکان ندهند و سبکسارت نکنند(۶0....سوره روم ) 


سختی هر چی بیشتر می شه باید بفهمیم که اون نظرش به ماست.اقلا نگامون می کنه.اقلا هنوز دوست داره صداش کنیم.دوست داره صدامونو بشنوه.اشکامونو ببینه.خدایا شکرت که به ما درد دادی تا درمانش خودت باشی.خدایا بی دردم نکن که فراموشت کنم.که از یادم بری.که مغرور شم.که فکر کنم چیزی شدم.  

 

 hematt

سلام!  

 

چند تا از حرف های دل شهید همت را همیشه جلوی چشمامون داشته باشیم بد نیست:



انسان یک تذکر در هر 4 ساعت به خودش بدهد،بد نیست بهترین موقع بعد از پایان نماز،وقتی سر به سجده می گذارید،مروری بر اعمال از صبح تا شب خود بیندازد،آیا کارمان برای رضای خدا بود.

میخواهم مثل مولایم بی سر وارد بهشت شوم.


از طرف من به جوانان بگویید چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دو خته است بپا خیزید و اسلام خود را دریابید.

یاد خدا را فراموش نکنید و مرتب بسم الله بگویید و با یاد خدا ،ذکر خدا خیلی از مطالب حل می شود

با خدای خود پیمان بستم تا آخرین قطرة خونم، در راه حفظ و حراست این انقلاب الهی یک آن آرام و قرار نگیرم. شب و روز بدون وقفه در راه اعتلای کلمه‌الله و بسط فرهنگ اسلامی تلاش نمایم، به همین سبب سلاح به شانه گرفتم و رو به جبهه‌های خونین نمودم

من خاک پای بسیجی‌ها هم نمی‌شوم. ای کاش من یک بسیجی بودم و در سنگر نبرد از آنان جدا نمی‌شدم.

ما هرچه داریم از شهیدان گرانقدرمان داریم و انقلاب خونبارمان نیز مرهون خون این عزیزان است.

شهادت در قاموس اسلام کاری‌ترین ضربات را بر پیکر ظلم، جور، شرکت و الحاد می‌زند و خواهد زد.

اسلام دین مبارزه و جهاد است و در این راه احتیاج به ایمان، ایثار، صبر و استقامت است.

با خدای خود پیمان بستم تا آخرین قطرة خونم، در راه حفظ و حراست این انقلاب الهی یک آن آرام و قرار نگیرم. شب و روز بدون وقفه در راه اعتلای کلمه‌الله و بسط فرهنگ اسلامی تلاش نمایم، به همین سبب سلاح به شانه گرفتم و رو به جبهه‌های خونین نمودم.

به خدای یکتا پناه می برم, از آن عزیز مقتدر مدد و استعانت می جویم, تا باری را که به شانه گرفته ام با سربلندی و سرافرازی به مقصد برسانم .تنها به یاد خدا باشید, به او پناه ببرید و توکل به خدا داشته باشید.

ملت ما ملت معجزه گر قرآن است و من سفارشم به ملت تداوم بخشیدن به راه شهیدان و استعانت از درگاه خداوند است تا این انقلاب را به انقلاب حضرت مهدی (عج) وصل نماید و در این تلاش پی گیر مسلما" نصر خدا شامل حال مومنین است.

شهادت ,زیباترین , بالنده ترین و نغزترین کلام در تاریخ بشریت است. شهادت بهترین و روشن ترین معنی حقیقی توحید است و تاریخ تشیع خونین ترین و گویاترین تابلو نمایانگر شکوه و عظمت شهید است.

کدام سپاهی در خارج دوره دیده است, هر چه دوره بود در همین جبهه های جنگ بود. در همین گرد و خاک, کوه و دشت و گرمای سوزان و سرما بود. هر چه آموخت با خون بود . هر چه تجربه بود با خون بود.

پدر و مادر! من زندگی را دوست دارم, ولی نه آنقدر که آلوده اش شوم و خویش را گم و فراموش کنم. علی وار زیستن و علی وار شهید شدن, حسین وار زیستن و حسین وار شهید شدن را دوست می دارم.

((التماس دعا))


الهی سوز عشقت بیشتر کن             دل ریشم زدردت ریشتر کن
از این غم گر دمی فارغ نشینم         به جانم صد هزاران نیشتر کن

حرکت انقلابی دانشجویان پیرو خط امام و کلام امام

 

 

تسخیر انقلابى لانه جاسوسى آمریکا
از آنجا که سفارت آمریکا در تهران به لانه جاسوسى و توطئه علیه نظام جمهورى اسلامى تبدیل شده بود، دانشجویان پیرو خط امام در 13 آبان 1358، سفارت را اشغال کرده و 53 جاسوس به ظاهر دیپلمات را به مدت 444 روز گروگان گرفتند.این حرکت انقلابى ابهت ظاهرى استعمار آمریکا در بین ملت هاى دنیا را در هم شکست . دولت موقت پس از این اقدام ، استعفا کرد.
# مرکز توطئه و جاسوسى به اسم سفارت آمریکا و اشخاصى که در آن بر ضد نهضت اسلامى ما توطئه نموده اند، از احترام سیاسى بین المللى برخوردار نیستند.
صحیفه نور جلد 10، ص 195
# مرکز فساد آمریکا را جوان ها گرفته اند و آمریکائى هایى هم که در آنجابودند گرفتند و آن لانه فساد را به دست آوردند و آمریکا هم هیچ غلطى نمى تواند بکند و جوان ها مطمئن باشند که آمریکا هیچ غلطى نمى تواند بکند.
صحیفه نور جلد 10، ص 149
# ما مدعى هستیم اینجا سفارتخانه نیست ، اصلش قضیه سفارت در کار نبوده و ما مدعى هستیم این آدمهایى که در اینجا بودند اینها اجزاء سفارتخانه نبودند، به اسم سفارتخانه شما (آمریکا) یک چیزى درست کردید که لانه جاسوسى است .
صحیفه نور جلد 10 ص 15
# سفارتخانه ها حق ندارند که تفنگدار وارد کنند و اینها تفنگدارها در آنجا داشتند... سفارتخانه ها حق ندارند که جاسوسى کنند، توطئه بکنند و اینها جاسوسى مى کردند .
صحیفه نور جلد 1، ص 162
# ما شعار مرگ بر آمریکا را در عمل جوانان پر شور و قهرمانان و مسلمانان در تسخیر لانه فساد و جاسوسى آمریکا تماشا کرده ایم . ما همه شعارهایمان را با عمل محک زده ایم .
ج 21، ص 95

 

عشق علیه السلام

محرم داره از راه میرسه و بار دیگه بوی عشق و مردانگی و آزادگی حال و هوای ما و شهر و دیارمون رو عوض میکنه.بچهها پرچمهای سرخ و مشکی رو آماده میکنند.پرچمهایی که عشقشون اینه که توی نسیم شبهای هیأت به رقص در بیان و همه رو مبهوت خودشون کنند.مردم خیمه ها رو برپا میکنن به یاد خیمه های ارباب.این روزا هر کسی حال و هوای خاصی داره .اما نمیدونم چرا من یه حس عجیبی دارم!یادمه قبل از اینکه محرم بیاد ,رمضون بیاد, ذی الحجه بیاد حال و هواها چطوری بود؟ چه خبر بود توی شهر و محله هامون!نمیدونم چرا هر چی میگردم دنبال اون حس , اون ادمها , اون خلوص و پاکیها پیدا نمیکنم !!! 

 چرا دیگه از خمیه هایی که برا ارباب زده میشه اون بویی که از بچگی توی ذهنمه نمیاد؟چرا اگه هدف یکی هست این تفاوتهای بین هیئتها برا چیه؟........ 

 

دل

 

 

 

ای دل! چه می کنی؟ می مانی یامی روی؟

داد از آن اختیار که تو را از حسین (ع) جدا کند ! 

واکسینه شدن انقلاب

 

 

رهبر معظم انقلاب در سخنرانی خود در جمع پرشور مردم قم اعلام کردند که فتنه 88 نظام ایران را در برابر میکروب‌های سیاسی واکسینه کرد.

این جمله آیت‌الله خامنه‌ای دستمایه گرافیست‌های ایرانی برای طراحی پوستر قرار گرفته است.

 

 

 

ایمن سازی 

 

 

مرگ بر ضد ولایت فقیه 

 

 

 

خائن  

 

 

 

خون شهدای عزیز این انقلاب را بیمه کرده است...  

ان ربک لبالمرصاد 

شهیدزیستن

باید بهشتی وار در راه خدا رفت  

 اینگونه در راه حسین سر جدا رفت

باید چو چمران رفت تا اوج رهایی  

 در باغ آتش سوختن همچون رجایی . . .

 

شیعه بودن یعنی شهیدزیستن وشیعه مردن یعنی شهیدمردن   

                                                                                                                    امام صادق(ع)

مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَی

 

 

 

 

مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا 

 الاحزاب    آیه 23
 
شان نزول آیه:
بعضى گفته‏اند: این آیه در مورد حضرت علی در جنگ احزاب هنگام مواجهه و شکست قهرمان عرب است. بعضی دیگر گفته‏اند: جمله "مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ" اشاره به شهیدان بدر و احد است، و جمله "و مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ" اشاره به مسلمانان راستین دیگرى است که در انتظار پیروزى یا شهادت بودند. از ابن عباس نقل شده که گفت: جمله" فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ" اشاره به حمزة بن عبد المطلب و بقیه شهیدان احد و انس بن نضر و یاران او است. در میان این تفسیرها هیچ منافاتى نیست، چرا آیه مفهوم وسیعى دارد که همه شهداى اسلام را که قبل از ماجراى جنگ" احزاب" شربت شهادت نوشیده بودند شامل مى‏شود، و منتظران نیز تمام کسانى بودند که در انتظار پیروزى و شهادت به سر مى‏بردند، و افرادى همچون" حمزه سید الشهدا" (علیه السلام) و" على" (علیه السلام) در رأس این دو گروه قرار داشتند. لذا در تفسیر" صافى" چنین آمده است: یاران امام حسین (علیه السلام) در کربلا هر کدام که مى‏خواستند به میدان بروند، با امام (علیه السلام) وداع مى‏کردند و مى‏گفتند: سلام بر تو اى پسر رسول خدا! (سلام وداع و خداحافظی) امام (علیه السلام) نیز به آنها پاسخ مى‏گفت و سپس این آیه را تلاوت مى‏فرمود: فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ. از کتب مقاتل استفاده مى‏شود که امام حسین (علیه السلام) این آیه را بر کنار جنازه شهیدان دیگرى همچون" مسلم بن عوسجه" و به هنگامى که خبر شهادت" عبد اللَّه بن یقطر" به او رسید نیز تلاوت فرمود.
 
از مؤمنان مردانی هستند که به پیمانی که با خدا بسته بودند وفا کردند، بعضی بر سر پیمان خویش جان باختند و بعضی چشم به راهند و هیچ پیمان خوددگرگون نکرده اند 

 


Of the believers are men who are true to the covenant which they made with Allah: so of them is he who accomplished his vow, and of them is he who yet waits, and they have not changed in the least;
 
ترجمه ها:
ترجمه فولادوند
از میان مؤمنان مردانى‏اند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند. برخى از آنان به شهادت رسیدند و برخى از آنها در [همین‏] انتظارند و [هرگز عقیده خود را] تبدیل نکردند.
ترجمه مجتبوی
از مؤمنان مردانى‏اند که آنچه را با خداى بر آن پیمان بسته بودند- بذل جان- براستى بجاى آوردند، پس برخى از ایشان پیمان خویش گزاردند- به شهادت رسیدند- و برخى از ایشان [کارزار و شهادت را] چشم همى‏دارند و [پیمان خویش را] هیچ دگرگون نساخته‏اند.
ترجمه مشکینی
از مؤمنان مردانى‏اند که آنچه را با خدا بر سر آن پیمان بستند (که در جنگ تا مرگ ثابت قدم باشند) به مرحله صدق درآوردند، پس برخى از آنها به نذر خویش وفا کردند (شهید شدند) و برخى از آنان انتظار مى‏کشند، و هیچ تغییرى (در پیمان خود) ندادند.
ترجمه بهرام پور
از مؤمنان مردانى هستند که به آنچه با خدا عهد بستند صادقانه وفا کردند، پس برخى از آنها نذر خود را ادا کرده [به شهادت رسیدند] و برخى از آنها در [همین‏] انتظارند و هرگز پیمان خود را تغییر ندادند.
  

 

 

علی مندلی

 

 

معروف بود به علی مندلی از اون یل هایی بود که همه رو شهامتش حساب باز میکردند از اون عاشق هایی بود که خدا خیلی دوستش داشت از اون فرشته های با اخلاصی بود که همه رو اسمش قسم  میخوردند خلاصه مرد جبهه ها بود . 

جزیکی ازشهدایی بود که دست خیلی ها رو گرفته بود و برده بود جبهه... 

 

 

علی مندلی 

 

 

 

روی کاغذ نوشت

گوش‌هایش سنگین شده بود. یک پا و انگشت اشاره‌اش قطع شده بود. گاه‌گاهی سرفه می‌کرد. وقتی نفس می‌کشید، می‌شد خس‌خس ریه‌هایش را شنید که همه آسیب‌های جنگ هشت ساله
 با عراق بود. کنجکاو شدم بدونم چطور این وضعیت وخیم برایش پیش آمده. هرچی پرسیدم که چرا شنوایی‌اش آسیب دیده درست نشنید؛ تا بالاخره راه‌حل را پیدا کردم؛ کف دستش با انگشت
 نوشتم:
ـ چرا کر شدی؟
روی کاغذ نوشت: چون خدا نخواست سرکوفت دیگران را بشنوم.
ـ چرا کور شدی؟
خدا نخواست که اطوار دیگران مأیوسم کند.
ـ چرا یک پات قطع شده؟
خدا نخواست که از درگاهش به جای دیگری برم.
ـ انگشت اشاره‌ات چی شد که قطع شد؟
همراه نشانه‌ام رفت.
ـ انگشتت دقیقاً چی شد؟
با لبخند روی کاغذ نوشت: رفت پیش اشارة امام.
ـ زبانت هم که کار نمی‌کند. به این یکی واقعاً نیاز داشتی.
خدا به حرف قلبمون جواب می‌ده، ولی حرف زبونی را فقط می‌شنوه.
ـ حالا که با خدا این‌قدر رفیقی دعا کن شفات بده.
با لبخند ملیحی نوشت: دعا کردم که حالا بهم داده.
ـ داری مسخره‌ام می‌کنی؟ چه عیبی داره دعا کنی سالم بشی و درد نداشته باشی؟!
مگه بچه‌ام، چیزی را که در راه او دادم و تنها مایة دلخوشی و تضمین سلامتمه پس بگیرم.
ـ وقتی درد می‌کشی، چطوری آروم می‌گیری؟
با خیال شهادت
ـ اگه خدا خیلی دوستت داشت زودتر شهید می‌شدی که این‌جوری درد نکشی و توی درد بسوزی و بسازی.
هرچه درد فراق بیشتر، عشق آتشین‌تر.
ـ کجا شیمیایی شدی؟
روی خاکریز مردونگی.
ـ کدوم منطقه؟
روی مرز ایمان و کفر.
ـ چه سالی به جبهه اعزام شدی؟
از وقتی فهمیدم خدایی هست و من بندة خدا.
ـ کی‌ها موج می‌گیردت؟
وقتی حواسم نیست می‌رم روی مین خودخواهی.
ـ تو بدنت ترکش هم هست؟
متأسفانه زیاد.
ـ نمی‌خواهی عملشون کنی و درشون بیاری؟
چرا، می‌خوام. روزی هفتاد تا «استغفرالله ربی و اتوب الیه» می‌گم.
ـ می‌دونی چه آدمی خوشبخته؟
کسی که مثل من این همه از خدا موهبت گرفته باشه.
ـ اگه جنگ بشه چی‌کار می‌کنی؟
ان‌شاءالله بازهم می‌رم جبهه.
به سرتاپاش نگاه کردم و کف دستش نوشتم: این حرفت باور کردنی نیست.
روی کاغذ نوشت: بعضی آدم‌ها مثل دماسنج‌اند. از خودشون چیزی ندارند، جز قضاوت از وضع موجود. مسلمان باید مردم تمام لحظه‌ها باشد.
تمام لحظه‌ها مرد بودن! وقتی دقیقاً به حرف‌ها و وضعیتش فکر می‌کنم، هیچی به ذهنم نمی‌یاد، جز این‌که او مثل سطری است از دفتر هستی؛ سرتاپا آفریدة خدا. وقتی به آرامشی که در چهره
 و زندگی و رفتارش متبلور است، نگاه می‌کنم به او حسودیم می‌شه. زندگی من جز ادا و اطوار و حرکات کمیک نیست. دلم به حال خودم می‌سوزه. نه به خاطر این‌که بازیگرم، به خاطر این‌که
خودمو بازی می‌دم.
 

 

یعغوب های چشم من از دست رفته اند 

از بس برای پیرهنت گریه میکنم 

.

سلام

 
عرفه 


دل در جوشش ناب عرفه، وضو می گیرد و در صحرای تفتیده عرفات، جاری می شود. آن جا که ایوان هزار نقش خداشناسی است. لب ها ترنم با طراوت دعا به خود گرفته و چشم ها امان خود را از بارش توبه، از دست داده اند. دل، بیقرار روح عرفات، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) شده است. پنجره باران خورده چشم ها از ضریح اجابت، تصویر می دهد و این صحرای عرفات است که با کلمات روحبخش دعای امام حسین (ع) و اشک عاشقان او بر دامن خود اجابت را نقش می کند. اشک و زمزمه ما را نیز بپذیر، ای خدای عرفه.
عرفات نام جایگاهی است که حاجیان در روز عرفه (نهم ذی الحجه) در آنجا توقف می کنند و به دعا و نیایش میپردازند و پس از برگزاری نماز ظهر و عصر به مکه مکرمه باز میگردند و وجه تسمیه آنرا چنین گفته اند که جبرائیل علیه السلام هنگامی که مناسک را به ابراهیم می آموخت، چونبه عرفه رسید به او گفت «عرفت» و او پاسخ داد آری، لذا به این نام خوانده شد. و نیز گفته اند سبب آن این است که مردم از این جایگاه به گناه خود اعتراف میکنند و بعضی آن را جهت تحمل صبر و رنجی میدانند که برای رسیدن به آن باید متحمل شد. چرا که یکی از معانی «عرف» صبر و شکیبایی و تحمل است.
 و امّا عرفه در طلائیه چیز دیگریست.... طلائیه همان کربلاییست که ابراهیم زمان در آنجا به آتش کشیده شد و چشمانش که به گفته ی یار زندگیش  هرگز به گناه آلوده نشد  محو تماشای مولایش حسین علیه السلام گشت و در آنجا بود که حاج همت با لبیک جانانه ی خویش ندای : هل من ناصر ینصرنی  امام عزیزش را پا سخ گفت... و همانطور که بارها گفته بود : خجالت می کشم که در قیامت بدن سالم محشور شود در حالی که مولایم حسین  سر در بدن ندارد به قافله ی عشق رسید....
به طلائیه که می رسیم....(سفرنامه)
به طلاییه که می رسیم دیگر خورشید چهره در نقاب خاک کشیده و ما مسافران سرزمینهای نور در تاریکی شب به مقصد رسیدیم و وقتی به ما می گویند چگونه در این وقت شب به شما اجازه حضور داده شده، غمی آبی رنگ ما را فرا می گیرد. آخر در این زمان کسی به دیدار شهدا نمی تواند بیاید و ما سفیرانی هستیم که گویی دعوت شده ایم و انگار باید فقط در زیر این آسمان گرفته به اینجا می آمدیم که آمدیم و به این می اندیشیم چه رازی می تواند بین این حضور و این دعوت باشد، آخر اینجا مکان مقدسی ست و آدمهای عاشقی اینجا با خدا معامله کرده اند. و تو فکر می کنی به جز اشک و آه از ما چه کاری ساخته بود، اشک و آهی که بوی غربت و مظلومیت می داد، شهیدان اینجا چقدر مظلومند، چقدر غریبند اینجا غربت به اوج خود رسیده است، غربت همراه با فداکاری، همراه با آشنایی و تو در طلاییه باشی و به یاد شهید همت نباشی، در طلاییه باشی و به یاد شهیدان گمنامی نباشی که تو را به اینجا دعوت کرده اند، محال است، چقدر خدا این آدمها را دوست دارد.

چفیه‏ى عشق

 

تعریف شهادت 


بزرگان و دانشمندان، تعریف‌های زیادی برای شهادت کرده‌اند که به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم. امیرالمومنین علی (ع) آن را برای خود و فرمانده لشکرش مالک اشتر آرزو می‌کند در نامه‌ای که برای مالک اشتر می‌فرستد در پایان نامه چنین می‌فرمایند:
«ان یختم لی و لک بالسعاد هوالشهاده انا الیه راجعون»: خداوند پایان زندگی من و تو را به سعادت و شهادت قرار دهد زیرا بازگشت همه‌ی ما به سوی اوست و چه بهتر که بازگشتمان با شهادت در راه خدا توام شود. (نهج‌البلاغه، قسمت نامه‌ها، نامه 52)
شهادت مقام و منزلتی است که علی (ع) آن را پایان دادن به فروغ درخشان زندگی در کمال هوشیاری و آزادی برای رسیدن به هدفی که آن هدف والاتر و بهتر از زندگی طبیعی دنیاست می‌داند و در واقع شهادت عبارت است از سوختن و شعله‌ور شدن در آتش عشق الهی برای ایجاد زمینه‌ی حکومت عدل اسلامی در جهان تا سعادت و خوشبختی جامعه در راه رسیدن به آنها فراهم شود. ائمه اطهار (ع) در دعای روزهای ماه مبارک رمضان دستور داده‌اند که با خدای خود چنین مناجات کنیم:
 «ان تجعل اسمی فی السعداء و روحی مع الشهداء و احسانی فی علیین» خدایا اسم مرا در زمره‌ی سعادتمندان قرار ده و روحم را با شهدا محشور کن و کارهای نیکم را در ملاء اعلی قرار ده. به این ترتیب شهادت یک مقام و منزلت خاصی است در نزد خدا که هر کس لیاقت آن را نخواهد داشت و هر انسان موحد و خدا پرستی فیض شهادت نصبیش نخواهد شد زیرا شهادت مخصوص بعضی از اولیاء الله است نه همه‌ی اولیاءالله.
چرا شهید را شهید می‌گویند؟ شهید را از این جهت شهید می‌گویند زیرا به خاطر شهادتش در راه خدا، ملائکه می‌گویند زیرا به خاطر شهادتش در راه خدا، ملائکه کنار بدنش حضور به هم می‌رسانند و او را مشاهده می‌کنند. «لان ملائکه الرحمان نشهده» (جواهر الکلام، جلد4، ص 88- مجمع البحرین ماده شهد)
ملائکه پروردگار، شهید را مشاهده می‌کنند و گرد و غبار از سرو صورت شهید پاک می‌کنند و او را به بهشت و کرامت و رحمت خدا بشارت و تهنیت می‌گویند. (وسائل الشیعه، جلد 11، ص 20، حدیث‌19)
شهید را شهید می‌گویند: «لان الله و ملائکته شهود له بالجنه» در اینجا شهید به معنای شاهد است زیرا خداوند متعال و ملائکه گواهی می‌دهند بهشت را برای شهید. بنابراین پیغمبر اکرم (ص) فرمود:
«زملوهم بد مایهم فانهم یحشرون یوم القیمه تسخب اوداجهم دما اللون لون الدم و الریح ریح المسک»: شهدا را با بدن پر خون دفن می‌کنند، زیرا آنها با همین وضع در قیامت محشور می‌شوند در حالی که رنگ بدنش رنگ خون است ولی بوی بدنشان مانند مشک و عنبر خوشبو است. محشور شدن شهدا با این وضع در قیامت خود گواه است که آنها در راه خدا شهید شده‌اند. (منتخب طریحی، ص 37).
 شهید را شهید می‌گویند چون شهید یا علم و یقینی که به خدا و روز جزا دارد برای حفظ دین خدا با دشمن می‌جنگد تا کشته شود که در غیر شهید این طور یقین و اعتماد به خدا کمتر دیده می‌شود.

چفیه‏ى عشق  

اى برادر لهجه‏ات زیباترین است اى بسیج‏

دست‏هایت مرهم زخم زمین است اى بسیج‏

وسعت آیینه‏اى، احساسى از جنس بلور

چفیه‏ات رنگ کتاب عشق و دین است اى بسیج‏

با نگاهت آسمانى از ستاره چیده‏ام‏

خنده‏هایت مهربانى را نگین است اى بسیج‏

از بلنداى تواضع پر گشودى تا خدا

خط سرخت پرچم این سرزمین است اى بسیج‏

تا کبوتر پاسبان آسمان کشور است‏

جغد غم ویرانه‏ها را همنشین است اى بسیج‏

باغبان باغ یاس و لاله‏اید اى عاشقان‏

دست خونریز خزان در آستین است اى بسیج‏

ماهیت و مصادیق ایثار و شهادت

 

 ماهیت و مصادیق ایثار وشهادت 

 «شهادت هنر مردان خداست»
«شهادت» در تفکر اسلامی به معنای گذشتن از سرمایه جان و هستی خود در راه یک هدف و آرمان الهی است.
در تعریف « شهادت» در اندیشه اسلامی، آن چه که اصلالت و اهمیت دارد و در واقع محقق کننده ی حقیقت مقام شهادت می باشد، همانا انگیزه و نیت و غایت آن و وجه آگاهانه و اختیاری اش می باشد.
متفکر شهید، استاد مطهری در تعریف مفهوم شهادت و شهید چنین می فرماید:
« مرگی شهادت است که انسان با توجه به خطرات احتمالی یا ظنی یا تعیین،فقط به خاطر هدفی مقدس و انسانی و به تعبیر قرآن، «فی سبیل الله» از آن استقبال کند.
شهادت دورکن دارد: یکی این که در راه خدا و فی سبیل الله باشد؛ هدف، مقدس باشد و انسان بخواهد جان خود را فدای هدف نماید.
دیگر این که آگاهانه صورت گرفته باشد... شهادت به حکم این که عملی آگاهانه و اختیاری است و در راه هدفی مقدس است و از هر گونه انگیزه خودگرایانه، منزه و مبراست، تحسین برانگیز و افتخارآمیز است و عملی قهرمانانه تلقی می شود. در میان انواع مرگ میرها تنها این نوع از مرگ است که از حیات و زندگی، برتر و مقدس تر و عظیم تر و فخیم تر است... پس شهادت، قداست خود را اینجا کسب می کند که فدا کردن آگاهانه تمام هستی خود است در راه هدف مقدس... از نظر اسلام هرکس به مقام و درجه شهادت نایل آید که اسلام با معیارهای خاص خودش او را شهید بشناسد، یعنی واقعاً در راه هدف ها عالی اسلامی با انگیزه برقراری ارزش های واقعی بشری کشته بشود، به یکی از عالی ترین و راقی ترین درجات و مراتبی که یک انسان ممکن است در سیر صعودی خود نایل شود نایل می گردد.»
شهادت را می توان کامل ترین جلوه ایثار دانست. همین وجوه ایثارگرانه و آگاهانه در رفتار شهید است که مقام وجودی او را برتری و تعالی می بخشد. حضور و سلوک و ایثار شهیدان و ایثارگران و مجاهدان، نه فقط موجب کمال فردی و ارتقاء و سعه وجودی ایشان می گردد؛ بلکه نقشی سازنده و شورآفرین و تعالی بخش و الهام دهنده  و هدایت گری برای امت و دیگر مردمان دارد و موجب تغییر و تحول و رشد در سرشت و سرنوشت جوامع و امت ها نیز می گردد.
اسلام و علی الخصوص تشیع، دین و آیین جهاد و شهادت است و مجاهدان و ایثارگران و پیکارگران در راه خدا را به لحاظ مرتبه وجودی، حتی بالاتر از اولیاءالله و برابر با «خاصه اولیاءالله» می داند. به تعبیر زیبا و رسای حضرت امیر (ع) در نهج البلاغه:
«همانا جهاد، دری از درهای بهشت است.»
حضرت در فرازی دیگر از نهج البلاغه، جهاد را «جامه تقوا» می نامند. می دانیم که شهادت نقطه اوج و مرتبه کمال سیر و صعود وجودی یک مجاهد و برترین صورت تحقق ایثار است. این گونه است که با شهادت، تقوا و ایثار و جهاد پیوند می خورند و مجاهد شهید را به درجات عالی وجودی در عالم ملکوت می رسانند.

معارف اسلامی به ما می آموزد که در جهان پس از مرگ، باطن اعمال دنیوی افراد تجسم می یابد و دارای درجات است. بهشت نیز دارای درهای گوناگون است و بهشت مجاهدان و شهدا و دری که برای ورود شهدا به آن بهشت آماده گردیده است، دری است که خواص اولیاءالله از آن در به جوار قرب الهی نایل می گردند.
به راستی، این از افتخارات و توفیقات بی دلیل مردم سرزمین ما است که این گونه سرشتی شهید پرور و ایثارگر دارند. ملت ایران در تجربه تاریخی حیات خود و به ویژه در سیر و سلوک عظیم تاریخی – معنوی خود در انقلاب اسلامی و سال های دفاع مقدس، نشان داده است که ملتی شهادت طلب و ایثارگر است. پیکارگران مومن، پیش برنده امواج خروشان انقلاب اسلامی و رزمندگان به خون تپیده دفاع مقدس بهترین نمونه ها و مصادیق شهادت و ایثار هستند و به جرأت می توان گفت در تاریخ معاصر جهان، هیچ مردمی را از منظر مجاهده ی فی سبیل الله و ایثارگری و شهادت طلبی، برابر و هم طراز مردم ایران نمی توان دانست و این فوز عظیم مردم ایران به یقین برخاسته از پیروزی و اعتماد قلبی ایشان نسبت به تعالیم قدسی و معارف شیعی و عشق و حب صادقانه ی آنها نسبت به اهل بیت(ع) و تمسک به ولایت آن امامان نور می باشد.
به یک اعتبار، تمامی حیات ملت ایران در تاریخ معاصر و به ویژه در سه دهه اخیر را می توان از مصادیق ایثار و شهادت دانست و همین پتانسیل عظیم معنوی ایثارها و شهادت ها بوده است که کشور ما را در برابر انبوه بسیار گسترده و فراتر از تصور توطئه های استکباری، مصون و روئین تن کرده است و این همان حقیقتی است که سید شهیدان اهل قلم«سید مرتضی آوینی» از آن تحت عنوان «راز خون» نام می برد و آن را آشکار کننده حقایق و رمز پیروزی و توانمندی می دانست.

آیات و روایات در مقام شهید و شهادت

 

آیات و روایات در مقام شهید و شهادت 

 «ومن یقاتل فی سبیل‌الله فیقتل او یغلب فسوف نوتیه اجرا عظیما»
 کسی که به دستور خدا در راه خدا با دشمن می‌جنگد (از برای آنکه ظلم و فساد را ریشه‌کن کند و دین خدا را در زمین استوار نماید، تا آنکه مستضعفین و محرومین از چنگال اهریمنان نجات یابند، هر گاه این مجاهد راه خدا) کشته شود و یا پیروز شود خداوند به او اجر و پاداش عظیم خواهد داد. (نساء، 74)
«و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل‌الله اموات بل احیاء ولکن لا تشعرون» به کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند مرده نگویید بلکه او زنده است و جاوید. شهید مرده نیست، شما درک آن را ندارید که بفهمید. (بقره، 154)
«و لئن قتلتم فی سبیل‌الله او متم لمغفره من‌الله و رحمه خیر مما یجمعون» اگر شما در راه خدا کشته شوید یا بمیرید هر آینه مغفرت و رحمت خدا برای شما خواهد بود (و رحمت و مغفرت خدا برای شما بهتر است) از آنچه را که در دنیا برای خود اندوخته‌اید.(آل عمران، 157)
 
روایات
«عن الصادق علیه‌السلام عن آبائه ان رسول‌الله صلی الله علیه و آل قال ثلاثه یشفعون الی الله تعالی یوم القیمه فیشفعهم الابناء ثم العلماء ثم الشهدا»
امام صادق(ع) از پدران بزرگوارش نقل می‌کند تا می‌رسد به پیغمبر اکرم که پیغمبر(ص) فرمود: روز قیامت سه دسته از مردم مورد توجه و تقرب خداوند متعال هستند و شفاعت آنها درباره‌ی دیگران پذیرفته خواهد شد و آن سه دسته عبارتند از: انبیاء، علماء و شهدا. (سفینه البحار، جلد اول، ماده شهد)
«عن ابی بصیر قال: قال ابو عبدالله علیه السلام من قتل فی سبیل‌الله کم یعرفه الله شیئا سیاته»
ابوبصیر از امام صادق(ع) روایت می‌کند که امام فرمود: کسی که در راه خدا کشته شود خداوند سیئات و گناهان که کرده است مواخذه و مجازات نخواهد کرد. (وسائل الشیعه، ج11، کتاب الجهاد مع العدو، باب 1، حدیث 19)
«قال امیرالمومنین علیه‌السلام ان الله فرض الجهاد و عظمه و جعله نصره و ناصره و الله ما صلحت دنیا و لا دین الا به»
علی (ع) فرمود: خدا بر بندگانش واجب کرد جهاد را و آن را بزرگ داشت و وعده نصرت و پیروزی را برای دین و دنیای مردم در سایه جهاد قرار داد. به خدا سوگند کارهای دنیا و آخرت اصلاح نمی‌شود مگر در سایه‌ی جهاد و پیکار با دشمن. پس باید با دشمن جنگید و استقامت و پایداری در راه نابودی دشمن وجود داشته باشد تا فتح و پیروزی نصیب مسلمانان شود. (وسائل الشیعه، ج‌11، کتاب الجهاد مع‌العدو، باب 1، حدیث 15)
«عن ابی عبدالله علیه‌السلام قال: رسول‌الله صلی الله علیه و اله الخیر کله فی السیف و تحت ظل السیف و لا یقیم الناس الا سیف مقالیه الجنه و النار»

امام صادق (ع) از پیغمبر اکرم(ص) فرمود: تمام خوبی‌ها و ارزش‌ها در شمشیر و زیر سایه‌ی شمشیر است که مردان جنایتکار و آلوده را سر جایشان می‌نشاند و ریشه‌ی فتنه و فساد را قطع می‌کند. مسلمین و مجرومین جهان هرگز نخواهند آرامش و آسایش داشته باشند مگر آن که شمشیرها را در راه عدالت و قطع ریشه‌ی کفر به کار برند و این سلاح‌ها و شمشیرها هستند که کلیدهای دوزخ و بهشتند اگر در راه خدا و سعادت بشر به کار افتند. در سایه‌ی همین شمشیرها و سلاح‌ها بهشت برای زندگی جامعه فراهم می‌شود و اگر در راه بدبختی و بیچارگی و به استثمار کشیدن توده‌ی مردم مجروم و مستضعف به کار افتد همین سلاح‌ها و شمشیرها انسان را به بردگی و غلامی می‌کشد و سرانجام انسان را به دوزخ می‌افکند. (وسائل الشیعه، ج 11، کتاب الجهاد مع العدو، باب 1، حدیث 1)
«عن النبی صلی‌الله علیه و آله و سلم فی فضل الفزاء فی سبیل‌الله و قال اذا زال الشهید عن فرسه بطغته او ضربه لم یصل الی الارض حتی بعث الله زوجته  من الحور العین فتبشره بما اعدالله له من الکرامه فاذا وصل الی الارض تقول مرحبا بالروح الطیبه التی اخرجت من البدن الطیب ابشر فان لک ما لا اذن سمعت و لا خطر علی قلب بشر»
پیغمبر اکرم (ص) درباره‌ی ثواب مبارزین راه خدا فرمود: وقتی که مجاهد فی‌سبیل‌الله بر اثر تیر دشمن از اسب بر زمین افتد، هنوز پیکر پاکش نقش بر زمین نشده که خداوند متعال فرشته‌ای را به استقبال روحش می‌فرستد و او را به بهشت و نعمت‌ها و کرامت‌هایی که برایش مهیا شده است بشارت می‌دهد. وقتی که پیکر پاکش نقش بر زمین شد فرشته الهی به او می‌گوید آفرین بر تو ای روح پاک که از بدن پاک خارج شدی، برای تو مقام و منزلتی است که هرگز چشمی آن را ندیده و گوشی آن را نشنیده و به قلب کسی خطور نکرده است. (سفینه البحار، جلد1، ماده شهد، خصال شیخ‌صدوق، ص‌156، حدیث 196)

شهادت از منظر قرآن

 

شهید از منظر قرآن و سنت 
در قرآن آیات متعددی درباره شهید و فضیلت آن در راه خدا ذکر شده است که به اختصار قسمتی از آن را بیان می‌کنیم.
الف- بررسی آیات قرآن
1- سوره بقره، آیه 154:
«و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل‌الله اموت بل احیاء ولکن لا تشعرون»
«کسی را که در راه خدا کشته شد، مرده نپندارید، بلکه او زنده جاوید است، ولیکن شما این حقیقت را نخواهید یافت.»
در آیه بالا 3 تذکر بسیار مهم درباره شهدا به انسان‌های دیگر شده است:
1- در پندار و گفتار در مورد شهدا نباید لفظ (مرگ) را بکار برد.
2- حیات شهدا بعد از شهادت برای همیشه جاودان است.
3- ما توان درک زندگی شهدا را نخواهیم داشت.
در حقیقت این سوره جایگاه شهید را نشان می‌دهد، تا جایی که بشر نمی‌تواند مقام رفیع شهید را درک کند.
2- سوره آل عمران، آیه 139- 140
«و لا تهنوا و لا تخرنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین»
«سست نشوید و اندوهگین نباشید و شما برترید، اگر هستید مومنان»
این آیه بعد از جنگ احد نازل شد، که مومنان در جنگ شکست خوردند. اینجا می‌خواهد تذکر بدهد که اگر دارای ایمان استوار باشید و برای همیشه برترید و شما شاهدان و رهبران بر هم نیز هستید.
3- سوره حج، آیه 58:
«والذین هاجروا فی سبیل‌الله ثم قتلوا او ماتوا لیرزقنهم الله رزقا حسنا و ان‌الله لهو خیر الرازقین»
«و آنان که در راه خدا از وطن هجرت گزیده و در این راه کشته شده یا مرگ‌شان فرا می‌رسد. البته خدا رزق و روزی نیکویی نصیب‌شان می‌گرداند، که همانا خداوند بهترین روزی ‌دهندگان است.»
در این آیه پاداش کسانی که برای رضای خدا هجرت را برگزیند، رزق و روزی خاص معرفی می‌کند، یعنی برندگان این صحنه پاداش را از خود خدا می‌گیرند. در حقیقت این آیه ایجاد انگیزه می‌کند و شارژ کننده برای کسانی که می‌خواهند در مقابل اهریمنیان ایستادگی کنند.
4- سوره آل عمران، آیه 169:
«و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل‌الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»
«مرده نپندارید کسانی که در راه خدا کشته می‌شوند، بلکه زنده‌اند و نزد خدای خود روزی می‌برند. »
در این آیه تفاوت مردن معمولی با کسانی که در راه خدا شهید شدند، بوضوح دیده می‌شود و یک پاداش بزرگ برای این گروه در نظر گرفته شده است و آن روزی خوردن در نزد خداوند متعال می‌باشد.
این آیه از ویژگی‌های شهدا پرده برداشته که آنان زنده‌اند و تمام خصوصیات حیات را دارا می‌باشند. از آثار حیات، روزی خوردن و ارزاق است که شهدا به نحو احسنت از آن برخوردارند.
5- سوره توبه، آیه 20:
«الذین ءامنوا و هاجروا و جهدوا فی‌ سبیل‌الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عندالله و اولئک هم الفائزون»
«کسانی که ایمان آورده و هجرت کرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداخته‌اند، نزد خدا مقامی هر چه والاتر دارند و اینان همان رستگارانند.»
در این آیه جهاد گران با مال و جان در راه خدا را رستگاران معرفی کرده و سعادت آنها را تظمین کرده چرا که مقام‌شان در نزد خداوند بلند است یعنی کسانی که بی‌تفاوت به مستبد نیستند و در برابر کافران قیام می‌کنند را تشویق می‌کند و پاداش آنها را سعادت و مقام بلند و رستگاری معرف کرده است.
6- سوره نساء، آیه 73:
«لیقتل فی سبیل الله الذین یشرون الحیوة الدنیا بالاخرة و من یقتل فی سبیل‌الله فیقتل او یغلب فسوف نوتیه اجرا عظیما»
«مومنان باید در راه خدا با آنان که حیات مادی دنیا را بر آخرت گزیدند جهاد کنند و هر کسی در جهاد به راه خدا کشته شود فاتح است زود باشد که او را اجری عظیم دهیم.»
در این آیه ابتدا تکلیف مومنان را مشخص می‌کند که در برابر کسانی که دنیای مادی را بر آخرت ترجیح دادند، باید جهاد کنند. و حالا اگر در این جهاد کشته شوند و چه فاتح هر دو را پیروز می‌‌داند و پاداش عظیم می‌دهد.
در آیات فوق شهدا را انسان‌هایی برجسته و بیدار معرفی می‌کند و آنها را پیروز واقعی این دنیا و آن دنیا  و روزی خور در نزد خداوند و سعادتمند و فاتح و دارای مقام بلند و شاهد بر دیگر امت‌ها معرفی می‌کند و پاداش شهدا را خداوند بر خود مفروض می‌داند.
ب- احادیث
1- امام صادق (ع) از رسول خدا (ص) نقل فرمودند: «سه طایفه شفاعت می‌کنند و شفاعتشان پذیرفته می‌شود: پیغمبران، علماء و شهدا.» (جامع الحادیث الشیعه، ج 3، ص 16)
2- رسول‌ خدا (ص) می‌فرمایند: «کسی که از خانه خود به قصد نگهبانی مرزها و یا برای جنگ و جهاد در راه خدا بیرون آید، در هر قدمی که بر می‌‌دارد، هفتصد هزار حسنه داده می‌شود و هفتصدهزار گناه از وی بخشیده می‌شود، او در ضمان و بر عهده خدا خواهد بود به هر نحوی که بمیرد، چه با اجلش بمیرد و یا اینکه شهید شود و چنانچه برگردد، بخشوده شده و پاک گشته و دعایش در پیشگاه خدا مستجاب خواهد بود.
3- رسول‌ خدا (ص) فرمود: مافوق هر نیکی، نیکی بیشتر و هنری وجود دارد، آنجا که مردی که در راه خدا کشته می‌شود، بالاتر از آن نیک نیست.
4- اما رضا (ع) از علی (ع) نقل می‌کند که جوانی در هنگام سخنرانی امام علی (ع) از امام سوال کرد که فضیلت جنگجویان خدا را برای من تشریح کن. امام علی (ع) از رسول خدا حدیث مفصلی را نقل می‌کند از لحظه‌ای که جهاد‌گر به میدان جنگ می‌رود تا لحظه‌ شهادت که در اینجا قسمتی از آن را ذکر می‌کنیم: «هنگامی که جهت نبرد پا به میدان می‌نهد و نیزه ها و تیرها رد و بدل می‌شود و جنگ تن به تن شروع می‌گردد، فرشتگان با پر و بال اطراف آنان را می‌گیرند و از خدا می‌خواهند که او در میدان ثابت قدم باشد. در این هنگام منادی فریاد منادی فریاد می‌زند: «بهشت زیر سایه شمشیرهاست.» در این هنگام ضربات دشمن بر پیکره شهید ساده‌تر و گواراتر از نوشیدن آب خنک در روز گرم تابستان است. هنگامی که شهید هنوز به زمین نرسیده، حوریان بهشتی به استقبال او می‌شتابند و نعمات بزرگ معنوی و مادی که خدا جهت وی فراهم ساخته است، برای وی شرح می‌دهند و هنگامی که به روی زمین قرار می‌گیرد، زمین می‌گوید: «آفربن بر روح پاکیزه‌ای که از بدن پاکیزه عروج می‌کند. بشارت باد بر تو. چیزی که نه چشمی آن را دیده است و نه گوشی آن را شنیده است و نه از قلبی خطور کرده است، مخصوص توست و انتطار تو را می‌کشد.»
خداوند متعال چنین می‌فرماید: «من سرپرست بازماندگان توام. هر کسی بازماندگان تو را خشنود کند، مرا خشنود کرده است و هر کسی آنها را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است.»(از مرحوم طبری در مجمع البیان)
5- رسول خدا (ص) فرموده است: «خداوند چنین فرموده است، من جانشین شهید در خانواده وی هستم. هر کسی رضایت خانواده شهید را جلب کند، رضایت مرا جلب کرده است و هر کسی آنها را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است.»(وسائل الشیعه، باب 25، حدیث 3)
6- رسول خدا (ص) فرمود:
«شفع الشهید نبی سبعین من اهله.»
«شهید هفتاد نفر از بستگان خود را شفاعت می‌کند.»(کتر العمال، ج 4، ص 1-4)
در این حدیث و احادیث دیگری که در مورد شهادت و مقام شهید آمده است، همه درجه بلند و مقام عظیم شهید را نشان می‌دهد که بهترین نیکی است و شهید را به‌عنوان شاهد جامعه معرفی می‌کند که رضایت خداوند را شهید با کارش جلب می‌کند، حتی تا جایی که سرپرست خانواده شهید را خداوند خود به‌عهده می‌گیرد. بلندترین مقام در آخرت شفاعت است که این مقام از آن پیغمبران، بزرگان و امامان است که در این کار نیز شهدا با آنان برابری می‌کنند، یعنی می‌توانند شفاعت هفتاد نفر را بکنند.

شرم و شقایق

 

شرم و شقایق 

 


شهدا شرمگینانه مینویسم ؛ غمنامه هایمان را در بهشت منتشر کنید . فقط برای تو مینویسم که مرز های غربت ودلتنگی مرا خوب میشناسی و مدام در دل و جانم پرسه میزنی رفیق شهیدمن . گاه دست و دلم را رها میکنی درین پهن دشت تشنگی ها ؛درین هیاهوی هزاره نیرنگ ها، درین روزهای بی انتها یاد و نام شما لحظه های دلم را سپری میکند.این روز های بیقراری این پنجره های غبار گرفته این دل من این همه بیقراری درد راستی بچه ها ؛ شما چه میکنید.با دلدادگی هایتان در کوچه پس کوچه های بهشت , ما اینجا درین بست کوچه های پر هیاهوی سیاست زدگی ها رنگ میزنند و دین میفروشند. برای ریاست طلبی هایشان ما را نردبان میکنند .بالا میروند و ما چون نمیخواهیم نردبانشان شویم میشکنند سقوط میکنند میدانند که ما از شکل و هویت غربزدگی هایشان بیزاریم و ای بچه ها به خدا دلمان گرفته دست ودلمان را بگیرید بی معرفت ها؛ اگه جای من بودید. من جای شما بودم، راستی از سیاست چه خبر میدانم آنجا مثل اینجا شیشه ها غبار نگرفته دل و زنگار؛ میدانم و خوب با خبرید از حال ما غربت زدگان زمینی ؛ نه دل در گرو دنیا دارید. نه در حب جاه ؛اینجا پر از دل زدگیست دنیا زدگی در جان و دل ما نیست چیزی به نام آرمان فرموشمان شده اینجا گریه میکنند تا زنده بمانندنماز میخوانند بی درد بمانند راستی شما میدانید بی دردی چیست من که ماکه فراموشمان شده تندرستی بی درد خوابیدن چیست نه چپ نه راست درد که شب ها بیاید رازی میشود میان ما و شما هی بچه های بی معرفت بهشت چرا سری به خانه های خاموش ما نمیزنید .
چرا نیم نگاهی به زخم های ما نمیکنید . به غمنامه های ما نامه ای نمیدهید. هی شما هم دلتان میگیرد . اصلا گریه هم میکنید. دلتان هم میگیرد . وقتی کنار هم هستید . یادی از ما هم میکنید. قصه غمنامه های مان را در بهشت منتشر میکنید .درد نامه هایمان را چه ؟ سرفه های خون ؟ ش م ر یادش بخیر ماسکت را بزن برادر
حالا اینجا همه ماسک میزنند. نه برای اینکه شیمیائی نشوند . میترسند شناسائی شوند عینک های دودی مد شده است ……
حالا از گذشته بگویمتان ، گاهی فکر میکنم چه شد این خمپاره شصت بی محبت اصلا بین من تو مگه چقدر فاصله بود فقط پنج سانتی مترحتی کمتر از خمپاره شصت ولی نصفشو من خوردم نصفشو تو نوش جان کردی رفتی بهشت من موندم تو این جمهوری زمستان بیقراری ها . شدیم قصه دلمردگی ها امشب با یکی از خودی های نصفه نیمه موجیه طرف هی میزد تو
سرش خواب دیده بود دوباره خمپاره خوردیم اتفاقا منم همین خواب و دیدم وقتی خمپاره خوردم یه درد شدیدی تو تنم پیچید .انقدر گلوله میزدند .اتش میریختن تنم از درد میلرزید گفتم خدایا باز دوباره من خمپاره خوردم نمیدانم کجا بودم دستم و چسبیدم فریاد زدم یا زهرا انقدر محکم داد زدم که خانواده ام از خواب پریدن بیدارم کردن داشتم ناله میکردم میلرزیدم به خودم می پیچیدم تا چند دقیقه تو حال خودم بودم داشتم از شدت ترکش های که خورده بودم میلرزیدم ارامش نمیامد تو تنم . بعد یه نفس راحت کشیدم که این ها همه خواب بوده . اره رفیق تو خواب هم این خمپاره های لعنتی رهامون نمیکنه خوشا به حالتون رفتید بهشت نه یادی از ما میکنید نه نشونی از بیقراری های ما میگیرید باشه یه روزی بهم میرسیم اون موقع حالتون میگیریم.