(( پلاک و جمجمه))
زنجیر پلاک بود. اما از پلاک خبری نبود . حدود شش ماه بود توی معراج روی کفنش نوشته بودیم :شهید گمنام . بارها شده بودمی خواستم برای تشییع به تهران بفرستمش.اما دلم نمی امد. توی دلم یکی می گفت دست نگهدارتا زمانش برسد .گل محمدی می گفت: ((به خودم گفتم : همتی مکانیک تفحص وقتی دنبال یک آچار می گرده صلوات می فرسته. چرا من با ذکر صلوات دنبال پلاک این شهید نگردم؟)) همین کار را کردم و دوباره سراغ پیکر رفتم. کفنش را باز کردم. توی جمجمه شهید یک تکه گل بود. در آوردم دیدم پلاک شهید است.((اللهم صل علی محمد و آل محمد))